زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه

جمال‌الدین اسدآبادی

جَمالُ‌الدّینِ اَسَدْآبادی، رجل سیاسی، روشنفکر، روزنامه ـ ‌نگار و مصلح دینی، که در برخی از کشورهای اسلامی و اروپایی، به فعالیتهای سیاسی، فراهم آوردن زمینۀ اتحاد جهان اسلام از طریق اصلاح دینی و تشکیل جامعۀ اسلامی با اتکا به اصول مشروطیت مشغول بود و در برخی از منابع از او با عنوانهای «فیلسوف شرق» و «حکیم اسلام» یاد شده است (امین، 4 / 207؛ EI2؛ موسوعة ... ، 1 / 231)

زندگی‌نامه

شرح حال نویسان تاریخ تولد او را 1254ق / 1838م نوشته‌اند که گویا در محلی به نام اسدآباد یا اسعدآباد بوده است؛ اما به درستی نمی‌دانیم این اسدآباد، که سید بیشتر به آن منتسب است، در ایران بوده، یا در افغانستان قرار داشته است. گویا خود او در پنهان نگاه داشتن آن نقشی داشت، زیرا در برخی از نامه‌هایی که از او به دست ما رسیده، خود را «کابلی» شناسانده است؛ برای نمونه در نامه‌ای عربی از مصر به «ارباب مجمع مقدس ماسون»، که تاریخ 22 ربیع الآخر 1292 را دارد، خود را «جمال‌الدین کابلی» و «مدرس علوم فلسفی» خوانده، و تقاضای عضویت در آن مجمع را کرده است ( مجموعه ... ، لوحۀ 16، تصویر شم‍ 40). سید جمال در پایان نسخۀ رساله‌ای به زبان عربی در عرفان، با عنوان «عبدالله جمال‌الدین الحسینی الاستنبولی» امضا کرده، اما پس از آن «الاستنبولی» را با قلم قرمز نخست به «الکابلی» و نیز به «الافغانی» تغییر داده است (قس: همانجا، تصویر شم‍ 18). افزون بر این، سید در قصیده‌ای که در مدح یکی از پاشاهای عثمانی گفته، تخلص خود را «رومی» آورده است (افشار، 186).
زندگانی 3 دهۀ نخست جمال‌الدین اسدآبادی، زوایای ناشناختۀ بسیاری دارد. همین قدر می‌دانیم که خانوادۀ او نسبتی با اسدآباد همدان داشته است، اما معلوم نیست که آنها از افغانستان به اسدآباد مهاجرت کرده‌اند یا اسدآبادی بوده‌اند، و چنان که به ادعای برخی، پس از تولد جمال‌الدین به افغانستان مهاجـرت کرده‌اند (همـو، 179 بب‍ ‌). محیط طباطبایی (ص 33)‌ اسدآباد را شهرکی بر سر راه همدان به کرمانشاه دانسته، و گفته است که گروهی از سادات حسینی از سدۀ 8 ق / 14م در آن محل اقامت داشته‌اند. صفات‌الله جمالی، نوۀ خواهر جمال‌الدین، در مقدمه‌ای بر مقالات جمالیه، سید جمال‌الدین را ایرانی‌تبار دانسته، و نوشته است که «محقَّق است که جدِّ کبارش از سنۀ 673 ق در اسدآباد توطن و سکنا داشته»، و برخی از نیاکان و اجداد او نیز در نزدیکی امامزاده احمد در محلۀ سیدان به خاک سپرده شده‌اند. گفته‌اند که پدر جمال‌الدین، سید صفدر، مردی اهل فضل بوده، و با شیخ مرتضى انصاری و شیخ احمد احسایی مراوداتی داشته است (نک‍ : ص 7؛ محیط ، همانجا).
جمالی دربارۀ انتساب جمال‌الدین به افغانستان و شهرت او به افغانی، با بیان این نکته که چنین ادعایی قانع کننده نیست، می‌نویسد که در زمان نوشته شدن مقدمه کسان بسیاری از «اقوام و بستگان سید در اسدآباد» زندگی می‌کرده‌اند، از این‌رو، «ایرانی بودن سید اظهر من الشمس و ابین من الامس است» (همان، 8).
نویسندگان دیگری او را از مردم افغانستان دانسته، و گفته‌اند که سید در قریۀ اسعدآبادِ کَنَر، یا کُنَر در حومۀ کابل متولد شده، و نسب او از طریق سید علی ترمذی، محدث شیعی، به امام حسین(ع) می‌رسیده است (زیدان، 2 / 71؛ خلیل، 45). اطلاعات نویسندگان افغانی، به خلاف نویسندگان ایرانی، ظاهراً در مواردی، از دقت بیشتری برخوردار است، اما فاقد پشتوانه‌ای از اسناد تاریخی است. برابر این اطلاعات، سید صفدر، پدر جمال‌الدین، «از طرف امرای کابل به دادن معاشی نوازش می‌شده» است. در زمانی که جمال‌الدین 8 سال بیشتر نداشت، امیر دوست محمد خان، شاه افغانستان، بر سید صفدر خشم گرفت و خانوادۀ او را به اقامت در کابل مجبور کرد (همانجا).
در گزارشهای کسانی که سید جمال‌الدین را از نزدیک دیده بودند، قرینه‌هایی در تأیید هر دو روایت ایرانی و افغانی بودن او وجود دارد. بلنت، دپیلمات انگلیسی، که در ماههای ژوئیه تا اکتبر 1885 مهماندار سید در لندن بود، و نیز ادوارد براون، که در پاییز 1891م او را در منزل میرزا ملکم خان ملاقات کرده بود، گفته‌اند که او خود را زادۀ افغانستان معرفی می‌کرده است؛ اما به گفتۀ براون بسیاری بر آن بوده‌اند که او ایرانی است. براون در تأیید این نظر اخیر می‌نویسد که اگر سید افغانی می‌بود، می‌توانست خود را تحت حمایت دولت انگلیس قرار دهد، زیرا از آنجا که افغانستان نماینده‌ای در انگلستان نداشت، دولت انگلستان موظف بود از منافع اتباع آن کشور در کشورهای بیگانه دفاع کند (بلنت، 100؛ براون، «قتل ... »، 657، «انقلاب ... »، 45). شیخ محمد عبده نیز در شرح حالی از استاد خود، او را زادۀ اسعدآباد دانسته است. جالب توجه است که سید به زبان ترکی آذری نیز سخن می‌گفت و در حالی که در افغانستان خود را «سید استانبولی» معرفی می‌کرد، به روزنامه‌نگاری ترک، گفته بود: والدینش از مردم مراغه بودند و سپـس به همـدان، و آن‌گاه به افغانستـان مهاجرت کـردنـد (نک‍ : پاکدامن، 25).
آرتور آرنولد روزنامه‌نگار انگلیسی، در مصاحبه‌ای با سید، که با عنوان «اصلاح دینی در اسلام» در روزنامۀ پال مال به چاپ رسیده است، از قول او می‌نویسد: «من یک افغانی از خالص‌ترین نژاد ایرانی هستم». به گفتۀ آرنولد، او خود را نمایندۀ مردم ایران در لندن معرفی، و ادعا می‌کرد که وظیفه دارد نظر مقامات رسمی و گروههای بشردوستانه را نسبت به فجایع استبداد در ایران جلب کند (برای تصویر متن انگلیسی ص 161، نک‍ : ترجمه ... ، 281-282).
در پایانِ نامه‌ای که سید در رجب 1285 از کابل نوشته، خود را «الغریب فی البلدان و الطرید عن الاوطان» ( مجموعه، لوحۀ 3، تصویر شم‍ 10) خوانده، و در نامۀ دیگری نیز که در همان تاریخ از کابل نوشته، اعتراف کرده است که انگلیسی او را روسی، سنی او را رافضی، شیعه او را ناصبی و ... می‌دانند، و می‌افزاید : «نه کافر به خود می‌خواند و نه مسلم از خود می‌داند؛ از مسجد مطرود و از دیر مردود، حیران شده‌ام که به کدام آویزم و با کدام به مجادله برخیزم ... » (همان، لوحۀ 3، تصویر شم‍ 9؛ دربارۀ فهرستی از اسامی چهارده‌گانۀ مورد استفادۀ سید نک‍ : همان، 158).
دلیل دیگری که می‌تواند مؤید ایرانی بـودن ــ یـا دسـت‌کم ملیت ایرانی ــ سید جمال‌الدین باشد، دو جلد گذرنامه‌ای است که مقامات ایرانی برای او صادر کرده‌اند (همان، لوحه‌های 68 - 70، تصویرهای 149-153). افزون بر آنچه در مجموعۀ اسناد امین‌الضرب دربارۀ تبار و ملیت سید جمال‌الدین آمده، هما پاکدامن با نقل بخشی از گزارشهای نمایندگان دولت انگلستان و نیز در یک مورد از قول وزیر مختار فرانسه در تهران چنین آورده است: نظر به اینکه سید «کاملاً ایرانی است، در اسدآباد همدان متولد شده، و همگان خانوادۀ او را می‌شناسند»، تحت‌الحمایه بودن سید از طرف دولت انگلستان منتفی است؛ همو به طور قانع‌‌کننده‌ای نشان داده، که سید ایرانی‌تبار ‌بوده است (ص 23-31؛ نیز نک‍ : مجموعه، همانجا). وانگهی، آنچه در منابع افغانی دربارۀ سید آمده، فاقد دقت تاریخی لازم برای اثبات افغانی بودن او ست. محیط طباطبایی در تحقیقاتی که دربارۀ سید کرده، با بیان این نکته که در هرات محلی به نام اسدآباد وجود ندارد و 35 سال جست و جوی او به نتیجه‌ای نرسیده، این نکته را نیز یادآور شده است که در دیداری از افغانستان در 1356ش از فضلای آن کشور دربارۀ اسعدآباد ــ یا شیرکده‌ای که در برخی از منابع عربی سید را به آن محل نسبت داده‌انـد ــ پرسش کرده، اما کسی نتوانسته است «محل معینی را به چنین اسم و رسمی در روی نقشه، و مدرکی» دال بر وجود چنین محلی به او نشان دهد (ص 278، 332).
با این همه، اگرچه در بیشتر اسناد تاریخی قرینه‌هایی بر ایرانی بودن سید وجود دارد، اما می‌توان از داوری قاطع دربارۀ نسب و تبار او، که خود به عمد آن را پنهان نگاه می‌داشت، خودداری کرد، به خصوص باید گفت که سید با توجه به الزامات مبارزۀ سیاسی برای وحدت جهان اسلام، که ایرانی و شیعی بودن می‌توانست همچون مانعی عمل کند، خود را به مجموعۀ جهان اسلام متعلق می‌دانست. در واقع، او در پاسخ به پرسش از مذهب خود گفته است: «کسی را بزرگ‌تر از خود» و وابسته به مکان خاصی نمی‌داند (قدسی‌زاده، 365-366؛ عدالت، 475؛ نیز برای ادعای سید مبنی بر اینکه همچون «شاهبازی است که فضای عالم برای طیران او تنگ باشد»، نک‍ : جمالی، «نام ... »، 591).
دربارۀ تحصیلات جمال‌الدین نیز اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی گفته‌اند که سید تا 1266ق / 1850م در زادگاه خود نزد پدرش به تحصیل مقدمات اشتغال داشته و در همان سال به قزوین رفته، و دو سال دیگر نیز در همان‌جا پیش پدر تحصیل کرده است. آن‌گاه هر دو راهی تهران شدند و در محلۀ سنگلج اقامت گزیدند و گویا در مباحثه‌ای که میان جمال‌الدین و آقا سید صادق مجتهد درگرفت، آقا سید صادق با دست خود عمامه‌ای بر سر او گذاشت (دربارۀ اسباب مهاجرت آنها به تهران، نک‍ : محیط، 33-34). گفته‌اند که پس از اقامت کوتاهی در تهران، جمال‌الدین همراه پدر خود راهی نجف شد و در حوزۀ درس شیخ مرتضى انصاری به تحصیل پرداخت و پس از 4 سال، در شرایطی که «هنوز به حد تکلیف و رشد نرسیده» بود، به درجۀ اجتهاد دست یافت (جمالی، مقدمه بر، 9).
در منابع اصیل‌تر دربارۀ تحصیلات جمال‌الدین اطلاعات چندانی نیامده است، اما گفته‌اند که عمدۀ تحصیلات او طی 4 سال اقامتش در نجف بوده، و به تحصیل علوم دینی و فلسفی اشتغال داشته است (امین، 4 / 208؛ نیز نک‍ : زیدان، 2 / 72). سید در 1270ق / 1854م از نجف رهسپار هندوستان شد و پس از آن نیز، پیوسته در سفرهای طولانی بود. اگر این تاریخها درست باشد، بعید می‌نماید که جمال‌الدین فرصت تحصیل جدی پیدا کرده باشد. طبع ناآرام و «مغناطیسی» او نیز برای تحصیل، که مستلزم استقرار در محلی ثابت و پایداری در مطالعه بود، مناسب نبوده است.
بنابر آنچه نویسندگان افغانی آورده‌اند، سید صفدر به دستور شاه افغانستان به کابل رفت و فرزند خود را نزد استادان بزرگ فرستاد، و جمال‌الدین 10 سال به آموختن همۀ شاخه‌های علوم معقول و منقول مشغول شد و آن علوم را «به درجۀ کمال فراگرفت»؛ آن‌گاه به هند رفت و یک سال «علم ریاضی را مطابق دستور تعلیمی اروپا تحصیل کرد» و پس از سفری به مکه در 1273ق / 1857م توجه امیر دوست محمدخان را به خود جلب کرد (خلیل، 45).
اگر این اطلاعات درست بوده باشد، سفر سید به نجف و حضور او در درس شیخ مرتضى انصاری، که قرینه‌ای بر صحت آن در دست نداریم، افسانه‌ای است که نویسندگان ایرانی جعل کرده‌اند. یک نکتۀ دیگر نیز از نوشته‌های ایرانی و افغانی می‌توان دربارۀ تحصیلات سید جمال‌الدین استنباط کرد و آن اینکه تحصیلات سید در حدود 18 سالگی او به پایان رسیده، و اگر از شیخ مرتضى انصاری صرف‌نظر کنیم، هیچ استاد مهمی در میان استادان او وجود نداشته است. با توجه به اغراق شرح حال‌نویسان دربارۀ اینکه جمال‌الدین همۀ شاخه‌های علوم معقول و منقول، و نیز علوم جدید را پیش از رسیدن به 20 سالگی به کمال آموخته بوده، می‌توان تردید کرد که او تحصیلات مرتب و پیشرفته‌ای داشته است. افزون بر این، به رغم اسناد بسیاری، مانند کارت ویزیتهای افرادی که اهمیتی نیز نداشته‌اند، از او باقی مانده است ( مجموعه، 72-75)، جای شگفتی است که هیچ اجازه‌ای از علمای زمان مانند شیخ انصاری دریافت نکرده باشد. افشار یادداشت جمال‌الدین بر پشت رسالۀ فرائد شیخ انصاری را قرینه‌ای دال بر شاگردی سیدجمال‌الدین نزد این فقیه مشهور دانسته است (همان، 20).

به نظر می‌رسد جمال‌الدین تعمدی در پنهان نگاه داشتن تحصیلات و تبار خـود داشته است و این مخفـی ‌کاری را ــ که افسانه‌سازی دربارۀ دانش او را دامن می‌زد ــ همچون شگردی برای مهم جلوه دادن شخصیت خود به کار می‌گرفته است. اگر نوشته‌های خود سید جمال‌الدین را ملاک ارزیابی دانش او بدانیم، بی‌تردید می‌توان گفت که او در هیچ یک از حوزه‌های مهم زمان، تحصیل قابل توجهی نکرده است؛ به‌ویژه آنکه خود در جایی نوشته است: «از تحصیل به‌جز تعطیل اوقات حاصل نگشت و عمر گران‌مایه بیهوده و عبث درگذشت. نه از مبدأ خبری و نه از جهان معاد اثری» (حلبی، زندگانی ... ، 106) اشارۀ امین‌الضرب دوم، شاگرد سید، که آورده: «بنده شخصاً تردستی ایشان را زیادتر از مراتب کمالات ایشان می‌دانم»، قرینه‌ای بر قلت مایۀ علمی او ست (ص 20).

سفرها

صفحه 1 از3
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.